91/11/15
12:25 ص
تو در این زمانه تاریک و در این سرزمین شلوغ اگر میخواهی ، کفِ حادثه ها نشوی و حادثه ساز شوی باید بینات ،کتاب و میزان را داشته باشی...
...بینات یعنی آنچه خودش روشن است و روشن کننده دیگری هم هست بینات آن هدایتی است که وضع تو و جهان را و مقصد تو و جهان را روشن می نماید.
کتاب یعنی دستورها ،نوشته ها ، فریضه ها وآداب و احکام در این حرکت و این رابطه ها
میزان یعنی معیاری که در انتخاب مقصد و انتخاب مکتب و انتخاب عمل ، تو را راهنما باشد و در هنگام تزاحم و درگیری تکالیف و فرایض تو را مشخص نماید.
کسی که این سه اصل را داشته باشد ، گرفتار برخوردهای سازمانی و حزبی و یا مرشد و مراد نمی شود ،
حتی با بصیرت دیگران خودش را کور نمی کند که انسان از کارش به اندازه بصیرتش بهره می برد.
باید چندبار خواند و لختی تأمل کرد تا بخشی از مطالب بالا را فهمید ! چون سخن سنگین است و حاصل تجربه استادی بنام مرحوم علی صفایی (ع.ص)
91/11/14
12:4 ع
برخی وقتی زنده اند چونان مردگانند و
برخی وقتی می میرند هم ، حیات دنیویشان ادامه دارد و برای انسان های این دنیای خاکی همچنان مفیدند
افرادی چون شهید آوینی و استاد علی صفاییاز نمونه های بارز و معاصر این چنین افرادی می باشند .
بازی با اسم و تکرار اسم این افراد سودی ندارد
اندکی در گفته ها ، رفتار و کتب این بزرگواران تأمل کنیم ....
91/10/30
2:59 ع
آخرین روزهای خدمت است و شوق پرواز و رهایی !
روزهای سختی بود ولی سختی اش، نه بخاطر سختیِ کار ،که بخاطر حس در زندان و اجبار بودن بود !
و واقعا درست نامیدندش ! "اجباری"
آری اجباری در حال تمام شدن است..
دوست داشتم و دارم اگر به مملکتم هم خدمت می کنم ، از سر اختیار و علاقه باشد ، که دین ما دین اختیار است نه اجبار !
در جنگ هشت ساله اگر توانستیم با دنیا بجنگیم نه بواسطه وجود سربازی اجباری ، که بخاطر "فرهنگ بسیجی" بود که طبق آن فرد بر اساس وظیفه اش و از روی اختیار از جان مایه می گذاشت
در صدر اسلام نیز رسول اکرم تا جایی که بنده می دانم یارانش با شناخت و به اختیار می آمدند وطبق فرموده قرآن یک نفر معادل ده نفر می توانست بجنگد !
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ-انفال 65
ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز میگردند؛ چرا که آنها گروهی هستند که نمیفهمند!
|
زمان امیرالمومنین هم همین طور بود ! یاری کردن ها در برخی چنگ ها و یاری نکردن ها در اواخر عمر این بزرگوار نشان از این امر بود !
امام حسن (ع) نیز به همین منوال عمل کردند و مردم را مخیر نمودند و اوج همه این اختیار ها و ایثار ها را در یاران حسین (ع) می بینیم که بارها یارانش را مخیر نمود تا جایی که آن معدودی که طبق فرموده خود حضرت در طول تاریخ یارانی شبهیشان وجود نداشته و نخواهد داشت ، آن حماسه بزرگ را رقم زدند ...
آری بزرگترین حماسه ها با اختیار دادن مسجل شد نه اجباری کردن آن
جالب اینکه بسیاری موارد هم این اختیار باعث شد که برخی رسول خدا و یا ائمه را یاری نکنند ولی باز هم نیامدند بگویند عده ای باید مدتی بالاجبار سرباز ما باشند
نمی دانم شاید ما عقلمان بیشتر می رسد که "سربازی اجباری" داریم ! آن هم با حقوقی که کرایه راه تا پادگان یا محل خدمت هم نیست ! خدا نکند که کسی متاهل هم باشد ....
شاید هم سواد علمی و تاریخی من پایین است
در هر حال در روزهای پایانی یکی از سخت ترین مراحل زندگی ام ، از خدای رحمان و رحیم واقعاً ممنونم ....
که تنها اوست که همیشه و همه جا و در تمام سختی ها مرا یاری و راهنمایی کرده و سختی ها را آسان نموده
خدایا شکرت ....
91/10/17
12:4 ع
برخی وقت ها حرف زدن آفت دارد وحرف نزدن ، هم !
اگر می شد بی تفاوت بود خوب بود ، ولی وظیفه اجازه نمی دهد
و اینجاست که" تحیر" خودنمایی می کند
شاید باید تقوا را بیشتر کرد ، تا "فرقانی" قرار داده شود ....
آری ، تنها راه همین است ....
خدایا کمکم کن به حق بهترینانت ...
اللهم انی لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد واهل بیته الاخیار، الائمة الاسرار، لجعلتهم شفعائی
یا الله